دوباره زمانی از سال است که به زندگی، کار، تجربیات و تصمیمات سال گذشته خود فکر می کنیم. ما از خود می پرسیم که چه چیزی به دست آوردیم، چه چیزی نتوانستیم انجام دهیم، چه چیزی ما را ناراحت کرد و چه چیزی ما را خوشحال کرد. اگر در حال خواندن این شانس هستید، از قبل تصمیمات سال نو خود را تعیین کرده اید و اگر مانند اکثر مردم هستید، آنها را نیز رها کرده اید. اما چرا ما به تصمیمات خود پایبند نیستیم؟ چگونه می توانیم تصمیمات خود را تنظیم کنیم که در دراز مدت واقعاً آنها را دنبال می کنیم؟ و OKR ها و KPI ها چه ربطی به آن دارند؟
حقیقت تلخ
چرا ما شکست می خوریم
راه را برای دستیابی به تصمیمات سال نو خود هموار کنید
آنها را تصمیم خطاب نکنید
اول از همه آنها را تصمیمات خطاب نکنید. همانطور که گفته شد آنها نامشهود هستند و بنابراین قابل اندازه گیری نیستند. چگونه می توانید به خودتان انگیزه دهید و پیشرفت خود را دنبال کنید، اگر چیزی برای مقایسه با آن وجود ندارد؟ پس کلمه جادویی که باید استفاده کنید چیست؟ – اهداف
آنها ملموس و قابل اندازه گیری هستند. علاوه بر این، اهداف را می توان به اهداف کوچکتر و حتی بیشتر به عادات تقسیم کرد.
روی طرز فکر خود کار کنید
بهجای گفتن «سعی میکنم»، فقط بگویید «میخواهم»، زیرا «تلاش کردن چیزی» میتواند به جای اقدام قاطع، به یک قصد مبهم تبدیل شود. این بدان معنا نیست که شکست هیچ گزینهای نیست. به احتمال زیاد شما به هر آنچه که خودتان در نظر دارید نخواهید رسید – این کاملاً خوب است. فقط اهداف خود را پیگیری کنید و اقدامات خود را ادامه دهید. در پایان، به آنچه نتوانستید انجام دهید نگاه نکنید، بلکه به پیشرفت خود و آنچه به دست آورده اید نگاه کنید.
با کمک OKR و KPI اهداف شخصی خود را تعیین کنید
OKRها و KPIها دوباره هر دو مفهوم مدیریت کسب و کار هستند. OKR مخفف Objectives و Key Results است در حالی که KPI نشان دهنده شاخص عملکرد کلیدی است. این مفاهیم به کسب و کارها کمک می کند تا اهداف خود و همچنین وظایف بعدی را تعیین کنند. علاوه بر این آنها راهی برای اندازه گیری و پیگیری عملکرد کسب و کار ارائه می دهند. بنابراین، وقتی آنها برای کسب و کارها کار می کنند، چرا آنها را برای اهداف شخصی خود به کار ندهید؟ در ادامه برخی از اصول مفهوم را استخراج می کنم و آنها را با روند و اهداف شما مطابقت می دهم.
1. اهداف خود را مشخص کنید
2. برای هر یک از اهداف خود یک شاخص خاص تعیین کنید
“چگونه می توانم بدانم که آیا به هدفم رسیده ام؟”
گاهی اوقات ممکن است هدف شما به اعداد یک به یک قابل ترجمه نباشد. شما باید تعیین کنید که هدف شما به طور خاص از نظر اعداد برای شما چه معنایی دارد. پرورش جاه طلبی خود را به اندازه کافی دشوار کنید، اما نه آنقدر سخت که احساس کنید دست نیافتنی است. در مثال من، این شاخص می تواند این باشد: «تا پایان سه ماهه اول 6 کتاب توصیه را بخوانید.»
3. شاخص های خود را به گام ها و عادت های کوچکتر تبدیل کنید
“هر روز چه کاری می توانم انجام دهم که مرا به رسیدن به هدفم نزدیکتر کند؟”
کار کردن برای رسیدن به هدف خود با گام های ساده و کوچک هر روز شانس شما را برای رسیدن به آن هدف بسیار افزایش می دهد. در صورت امکان، عادات موجود را بنا کنید و محیط خود را مهندسی کنید تا از عادت جدید خود حمایت کنید. بازگشت به مثال من می تواند به این معنا باشد: “هر شب قبل از رفتن به رختخواب 3 فصل را بخوانید و کتاب را همیشه در کمد کنار تخت نگه دارید.”
4. پیشرفت خود را پیگیری کنید
هیچ چیز رضایت بخش تر از دیدن پر شدن نوار پیشرفت یا علامت زدن چک باکس ها نیست – یا شاید این فقط من باشم. با این وجود، پیگیری پیشرفت شما نه تنها برای اندازهگیری هدفتان ضروری است، بلکه یک انگیزه مهم برای انگیزه شما نیز هست. یک چک لیست، صفحه گسترده تهیه کنید یا به سادگی یک دفترچه یادداشت نگه دارید که مرتباً آن را به روز می کنید. بهترین را انتخاب کنید و از امروز شروع کنید!
5. در مورد اهداف خود فکر کنید و آنها را دوباره تعریف کنید
همانطور که قبلاً اشاره کردم احتمالاً به 100 درصد اهداف خود نخواهید رسید. در پایان بازه زمانی که برای خود تعریف کردید، مجدداً به آنها مراجعه کنید. ببینید چه چیزی برای شما کار کرده است، چه چیزی برای شما مفید نیست و چرا اینطور است. بر اساس آن آموخته ها می توانید اهداف جدیدی تعیین کنید یا اهداف موجود را گسترش دهید. هربار بهتر میشی! علاوه بر این، اگر چیز دیگری برای بهبود وجود نداشته باشد، کجا می تواند سرگرم کننده باشد؟