در ابتدا خاطره ای از سوزان لوکاس آورده شده است.
سالها قبل، وقتی هنوز نوجوان بودم، برای یک شغل در یک رستوران سریع غذا محلی درخواست دادم. در فرم درخواست، معدل من در دبیرستان را خواسته بودند. به عنوان یک دانشآموز عالی، من با خوشحالی و با افتخار معدلم را ثبت کردم. در مصاحبه، مدیر به فرم من نگاه کرد و دوباره به من نگاه کرد. “این درست است؟” از من پرسید.
“بله” گفتم.
او پوشه را بسته و گفت: “ما به دنبال افرادی هستیم که مدرسه را اولویت نمیدهند.” و این مصاحبه کاری من را خاتمه داد.
من به مقابله با خیانت درخواستهایم به شرکت همسایه، برگر کینگ پرداختم که هوش من را به عنوان یک دارایی محسوب کرد و مرا استخدام کرد. دو سال در آنجا کار کردم، هرگز دیر به محل کار نرسیدم و هیچگاه شیفت زمانبندی شدهام را از دست ندادم. رقیبشان بیاطلاع باقی ماند.
سوزان لوکاس
سوزان تنها فردی نیست که برای بودن خیلی باهوش در شغلها فرصتها را از دست داده است. (به عنوان نمونه، به عدالت، موفقیت در مدرسه و باهوش بودن آن دو چیز یکسان نیستند.) مردی که میخواسته یک افسر پلیس شود به دلیل نمرهی آیکیویش رد شد و دادگاه عالی کانکتیکات این امر را تایید کرد.
اما علاوه بر ردیف شدن توسط یک رستوران سریع غذا و دپارتمان پلیس، آیا معایب دیگری برای بودن خیلی باهوش وجود دارد؟ کاربران یک پلتفرم خارجی این سؤال را پرسیدند و پاسخها بسیار جذاب بودند. از آنجایی که بسیاری از کارآفرینان بسیار باهوش هستند، آیا با این موارد مواجه شدهاید؟
شما بخاطر داشتن حق با دشمنتان محسوب میشوید.
کاربری به نام آل نلسون این موضوع را به شرح زیر توضیح داد:
شما میدانید که وقتی تغییری را میبینید، نمیتوانید این موضوع را بگویید، زیرا آنها بیشتر از برنداشتن شما بخاطر حق باشما، از شما بخاطر اشتباه بودنتان نفرت میورزند. بعضی اوقات، شما بیشتر از آنچه که خود افراد درباره خودشان میدانند، دربارهی آنها میدانید. آنها احساس نمیکنند که پیامهای ناخودآگاهشان کاملاً واضح هستند.
این مسئله بدون شک پیش میآید. وقتی شما میگویید “این کار نمیشود” و بعد آن کار انجام نمیشود، هیچکس نمیگوید: “آخه، باید از ابتدا گوش میدادیم!”
شما به افتراق از افراد بیشتری مبتلا میشوید.
ناوین دورگاراجو میگوید که افراد خیلی باهوش بیشتر به دلیل فرآیند فکریشان و دیدگاه متفاوتشان نسبت به جهان افسرده میشوند. او تنها کسی نیست که به این موضوع اعتقاد دارد. تحقیقات اخیر نشان میدهد که ارتباط مستقیمی بین افسردگی و باهوشی وجود دارد، اما ارتباط بین اختلال دوقطبی و باهوشی وجود دارد. خلاقیت در کنار باهوشی همچنین عاملی در اختلالات روانی است.
همه به باهوشی شما عادیترین چیز است.
گاهی اوقات از کلمه “شانس” برای توصیف فردی که باهوش است و در آزمونها خوب عمل میکند یا یک مشکل پیچیده را حل میکند استفاده میکنند و به تلاشهای سختکوشی او غفلت میکنند. روشنا نظیر به این شکل توضیح میدهد:
انتظار دارند به شدت بهترین باشید، بدون توجه به هرچه که باشد. استرس؟ نگران نباشید. مغز شما ضعیفتر از ما نیست. امتحان سخت؟ اهمیتی ندارد. همچنان شما راه خواهید رفت. مشکلات رابطهای؟ بیا! شما همیشه برای همه چیز راهحل دارید.
او به این نتیجه میرسد “تنها هستید، تنها” وقتی انتظار میرود همیشه بدانید چه باید کرد، فشار میتواند بسیار شدید و تنهاکننده باشد.
باهوشی شما تلف شده است.
اگر تا به حال به یاد داشتهاید که در مدرسه به خاطر کامل کردن کارتان معلم به شما یک ورق کار دیگر داده است، این موضوع را متوجه شدهاید. تور پیتوی میگوید:
باهوشی شما تلف شده است. وقتی بزرگ میشوید، مردم میگویند شما همهچیز میتوانید کنید. به یک کالج بزرگ راه یافتید، دو سه ترم به فهرست نمرههای برتر دانشکده دست یافتید و در نهایت توانستید یک شغل مورد نظر در شرکت اکمه را به دست آورید. اکنون شما پاسخگوی تلفنها هستید و اسپردها را پر میکنید. افتخار کسب شما در کالکولوس، در شبهای سرد زمستانی اصلاً به شما گرما نمیدهد.
اشخاصی که با بالاترین امتیاز آیکیو هستند، لزوماً آنها هستند که شرکتها را رهبری میکنند. گاهی اوقات رؤسایما همچنان باهوشتر از ما نیستند. (اما رؤساهای باهوش میخواهند افرادی که از ما هوشتر و قابلیتهای بیشتری دارند، برای آنها کار کنند.)