در حالی که MBOها و OKRها نقشی حیاتی در نحوه مدیریت کارکنان خود و بازتاب ارزشهای شرکت و محیط کاری مورد انتظار در شرکتها دارند، KPIها با اهداف تجاری خاصتری جفت میشوند.
بیایید هر استراتژی متفاوت را تعریف کنیم (با مثال!)، مزایای اتخاذ استراتژی را فهرست کنیم، سپس مراحل ارائه شده را برای اجرای استراتژی انتخابی خود دنبال کنیم.
MBO – مدیریت بر اساس اهداف
MBO، KPI، و OKR چیست (با مثال!)
MBOها، KPIها و OKRها همه راههای متفاوتی برای برنامه ریزی اهداف و اندازه گیری موفقیت هستند. هر دو MBO و OKR بیشتر بر روی اهداف یک تجارت تمرکز می کنند، با این حال، آنها رویکردهای بسیار متفاوتی در انجام این کار دارند. از سوی دیگر، KPIها با هدف اندازه گیری موفقیت سرمایه گذاری های یک شرکت هستند.
MBO – مدیریت بر اساس اهداف
Management By Objectives یا MBO یک سیستم هدف محور با تمرکز زیاد بر روی نتایج است. موفقیت هدف به عنوان تکمیل 100٪ در پایان اهداف تعیین شده در طول عمر تعریف می شود.
MBOها از یک هدف فراگیر بزرگ تشکیل شده اند که شرکت تعیین کرده است. سپس این اهداف به اهداف مختلف پشتیبانی تقسیم می شوند تا به بخش ها، تیم ها یا کارمندان خاصی اختصاص داده شوند. از آنجایی که اهداف از بالا به پایین شکل می گیرند و تعیین می شوند، این استراتژی اغلب زمانی بهترین عملکرد را دارد که کارکنان با اهداف و ارزش های کلی شرکت همسو باشند. این یک شرکت را ایجاد می کند که به طور کلی در جهت یک هدف نهایی در تمام سطوح کار می کند. هدف اصلی در این چارچوب اغلب برای یک دوره زمانی طولانی تعیین می شود. اغلب آنها برای یک سال مالی کامل دوام می آورند. نتایج در پایان سال اندازهگیری میشود و به کسانی که بالاترین میزان موفقیت را پیدا کردهاند، برای تلاشهایشان جبران میشود.
مزایای MBO:
MBO ها طیف وسیعی از مزایای را برای شرکت هایی که آنها را به عنوان چارچوب انتخابی خود انتخاب می کنند، ارائه می دهند. برخی از این مزایا عبارتند از:
این توانایی را برای شرکت فراهم می کند تا اهداف خاص را با بخش های مربوطه مطابقت دهد و آنها را با مسئولیت های اصلی آن نقش در ذهن هماهنگ کند.
به کارمندان امکان استقلال بیشتر را می دهد، زیرا آنها می توانند مستقیماً بر پیشرفت خود به سمت هدفی که شخصاً به آنها محول شده است تمرکز کنند.
به شرکت کمک می کند تا وظایفی را با در نظر گرفتن یک مهارت خاص استخدام کند.
ساختار و ثبات در محل کار را تضمین می کند.
نمونه هایی از MBOها عبارتند از:
- کاهش 5 درصدی هزینه های عملیاتی
- یک مدیر اجرایی جدید به دست آورید.
- نسبت برد را 8 درصد افزایش دهید.
- KPI – شاخص های کلیدی عملکرد
KPI – شاخص های کلیدی عملکرد
KPI مخفف شاخص های کلیدی عملکرد است که مجموعه های از پیش تعیین شده ای از ارزش ها هستند که برای ارزیابی موفقیت و اثربخشی یک شرکت در دستیابی به اهدافش استفاده می شوند. KPI ها با اهداف تجاری خاص جفت می شوند و راهی به وضوح تعریف شده برای تعیین موفقیت ارائه می دهند. این می تواند در رابطه با کسب و کار به عنوان یک کل، یک پروژه خاص یا حتی کارکنان فردی باشد.
برای اینکه KPIها موثر باشند، باید خاص و مرتبط باشند. KPIها اغلب منعکس کننده یک محیط مشارکتی هستند، زیرا بسیاری از نقش ها از KPI برای تعیین موفقیت به عنوان یک کل استفاده می کنند. این امر مستلزم آن است که بخشها و تیمهای مختلف گرد هم آیند تا KPIها را بهطور واضح تعریف کنند تا همه بتوانند آن را درک کنند و به وضوح در وظایف فردی خود برای نظارت بر پیشرفت به سمت یک هدف مشترک استفاده کنند.
مزایای KPI:
KPIها مزایایی را برای شرکت به عنوان یک کل و همچنین به صورت جداگانه برای کارکنان شما فراهم می کند. برخی از قابل توجه ترین آنها عبارتند از:
KPIها بینش ارزشمند و قابل سنجشی در مورد موفقیت شرکت شما در زمینه های مختلف به شما می دهد.
تضمین می کند که تیم ها به حرکت در همان جهت ادامه می دهند.
ارزیابی اهداف شما را آسان تر می کند.
به وضوح نشان می دهد که در کجا می توان پیشرفت ها را انجام داد.
راهی برای ارزیابی تیم های خود و پاسخگویی آنها با داده های قطعی در اختیار شما قرار می دهد.
به شما کمک می کند تا درک کاملی از سلامت کلی شرکت خود و احتمال رشد آینده داشته باشید.
نمونه هایی از KPI:
هنگام تصمیم گیری در مورد KPI، مهم است که هدف خود را به وضوح تعریف کنید و در مقادیر قابل اندازه گیری خود مشخص باشید. به عنوان مثال، اگر هدف شرکت شما افزایش 30 درصدی درآمد سالانه شما باشد، شاخص های کلیدی عملکرد شما می تواند:
- تعداد مشتریان جدید.
- هزینه هر سرنخ
- نرخ موفقیت قیف
- کل درآمد نسبت به سالهای قبل
OKR – اهداف و نتایج کلیدی
اهداف و نتایج کلیدی یکی از محبوبترین چارچوبها هستند. آنها توسط شرکت های بزرگی مانند آمازون، گوگل، اسپاتیفای و لینکدین پذیرفته شده اند. OKR یک چارچوب استراتژیک برای تعریف و دستیابی به یک هدف است. برخلاف MBOها که فقط بر روی خود هدف تمرکز می کنند، OKR ها فراتر از آن هستند. OKR ها نه تنها اهداف اصلی را تعیین می کنند، بلکه تاکید زیادی بر ایجاد برنامه عملیاتی برای کمک به شما برای رسیدن به موفقیت دارند.
OKR ها همچنین به گونه ای طراحی شده اند که به کارمندان امکان می دهد افراد خود را تعیین کنند
برنامه های عمل دوگانه و کار در سبک دلخواه خود. دقیقاً مانند چارچوب MBO، اهداف کلی توسط مدیر عامل و مدیران ارشد تعریف می شود. با این حال، در چارچوب OKR، کارمندان میتوانند اهداف فردی ایجاد کنند تا به آنها کمک کند تا به اهداف کلی ارائه شده توسط تیم رهبری خود برسند.
هنگام استفاده از OKR ها، تیم ها به طور منظم برای بحث و سنجش میزان پیشرفت به سمت هدف ملاقات می کنند. سپس از اطلاعات جمعآوریشده برای انجام هر گونه تنظیمات لازم استفاده میکنند. اغلب، این جلسات به صورت هفتگی یا دوهفتهای برگزار میشوند، زیرا اغلب انتظار میرود که اهداف در چارچوب OKR در یک دوره زمانی کوتاهتر، معمولاً به صورت فصلی، محقق شوند. OKR ها اغلب موفقیت را دستیابی به 60 تا 70 درصد از تکمیل هدف تعریف می کنند که منعکس کننده افزایش دشواری اهداف تعیین شده است. این امر باعث می شود تجربیات یادگیری و رشد شخصی دارایی ارزشمندتری برای شرکت باشد.
مزایای OKR:
چارچوب OKR مزایای قوی برای کارکنان به ارمغان میآورد که اغلب در دورههای زمانی کوتاهتر باعث افزایش موفقیت شرکت میشود. این مزایا عبارتند از:
خلاقیت و انعطاف پذیری را در محیط کار ارتقا می دهد.
سطحی از آزادی را برای کارمندان فراهم می کند تا به روشی که مناسب آنها باشد کار کنند. این امکان مشارکت شخصی بیشتر در اهداف شرکت را فراهم می کند.
در صورتی که استراتژی را به روشی که شما پیش بینی کرده اید ردیابی نمی کند، فرصت هایی برای تنظیم آن ایجاد می کند. این منجر به نرخ موفقیت بالاتر و استراتژی های دقیق تر برای پروژه های آینده می شود.
سطح دشواری اهداف را افزایش می دهد در حالی که انتظار موفقیت 100٪ را از بین می برد. این یک فرصت منحصر به فرد برای تشویق کارمندان خود به انجام چالش های بزرگتر فراهم می کند.
جلسات منظم باعث افزایش بازخورد، حمایت از رشد و موفقیت کارکنان می شود
همکاری بین اعضای مختلف شرکت شما را تشویق می کند (که مجموعه ای از مزایای خاص خود را به همراه دارد!)
مثال OKR:
هدف: افزایش فروش تا 20 درصد
نتایج کلیدی:
- کالای تبلیغاتی جدید
- افزایش حضور در شبکه های اجتماعی و تبلیغات
- رشد بازاریابی تا 10 درصد
- کدام چارچوب بهترین است
کدام چارچوب برای شرکت شما بهترین است؟
انتخاب یک چارچوب عینی که به بهترین وجه با نیازهای شرکت شما سازگار است، یک انتخاب شخصی است که نشان میدهد چگونه میخواهید کسب و کارتان مدیریت شود. شما باید عوامل مختلفی را در نظر بگیرید، از جمله:
- اهداف رشد شرکت شما چیست؟
- سبک مدیریتی شما چیست؟ دوست دارید کارمندانتان چگونه تحت تأثیر آن قرار گیرند؟
- ارزش های اولیه شرکت شما چیست؟
- شرکت شما در حال حاضر در چه مرحله ای است؟
- می خواهید شرکت خود را به چه سمتی ببرید؟
- برخی از مهمترین اهدافی که می خواهید برای رسیدن به آن تلاش کنید چیست؟
- دوست دارید چه زمانی به این اهداف دست پیدا کنید؟
- هنگامی که به این سوالات پاسخ دادید، باید بتوانید به وضوح تعیین کنید که کدام استراتژی برای نیازهای شرکت شما مناسب تر است.
(به خاطر داشته باشید؛ در حالی که سیستمهای MBO و OKR به دلیل رویکردهای متفاوتشان نمیتوانند با هم ترکیب شوند، KPIها را میتوان در هر یک از سیستمها گنجاند و راهی برای اندازهگیری کمی موفقیت سیستم شما در دورههای طولانیتر فراهم میکند.)
MBO، KPI و OKR را با موفقیت پیاده سازی کنید
چگونه می توانید MBO، KPI و OKR را با موفقیت پیاده سازی کنید
پیادهسازی یک چارچوب جدید برای هدایت و سنجش موفقیت اهداف شما میتواند فرآیندی آهسته اما ارزشمند باشد، بهویژه اگر میخواهید سبکی را اتخاذ کنید که در حال حاضر در محل کار شما وجود ندارد. هنگامی که سیستمی را که میخواهید اتخاذ کنید انتخاب کردید، میتوانید مراحل را برای اجرای موفقیتآمیز آن برای هدف بعدی خود شروع کنید!
پیاده سازی MBO ها
1.اهداف شرکت را تعریف کنید
- برای به دست آوردن بهترین نتایج، MBOها باید واضح، واقع بینانه و قابل اندازه گیری باشند.
- آنها باید با ارزش های اصلی شرکت هماهنگ باشند.
2.اهداف کارکنان را ایجاد کنید
- هدف اصلی خود را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید و آنها را به کارمندان خود اختصاص دهید. این اطمینان حاصل می کند که اقدامات هر کارمند به طور مستقیم بر موفقیت در دستیابی به هدف اصلی شما تأثیر می گذارد. اطمینان حاصل کنید که به طور واضح با کارمندان ارتباط برقرار می کنید و منابع لازم را برای موفقیت در اختیار آنها قرار می دهید.
3.نظارت بر پیشرفت
- در طول عمر MBOها (اغلب سالانه)، عملکرد هر یک از کارکنان را اندازه گیری کنید و در نظر بگیرید که آیا آنها احتمالاً به اهداف تعیین شده خود می رسند یا خیر.
- ارزیابی و ارائه بازخورد
- کارایی کارکنان خود را در دستیابی به اهدافشان بررسی کنید. با تمرکز بر جنبه های مثبت برای تشویق بهره وری در اهداف آینده، به آنها بازخورد ارائه دهید. این به کارمندان شما امکان می دهد پیشرفت خود را در شرکت پیگیری کنند و در صورت لزوم عادات کاری خود را تنظیم کنند.
4.عملکرد پاداش
- MBOها تمرکز زیادی بر شناخت مثبت دارند و اغلب به کسانی که موثرترین عملکرد را داشته اند پاداش می دهند. این امر به تقویت اخلاق کاری مثبت کمک می کند و در مسیرهای شغلی افراد با رشد در شرکت رشد می کند.
پیاده سازی KPI ها
1.هدف اصلی خود را مشخص کنید
- اطمینان حاصل کنید که هدف شما به وضوح مشخص شده و قابل دستیابی است.
2KPI های خود را شناسایی کنید و نحوه استفاده از آنها را تعریف کنید
- یک تعریف و نقش روشن برای KPI خود ایجاد کنید که نشان دهنده هدفی باشد که به آن گره خورده است. ضروری است که دقیقاً بدانید اهداف اصلی شما چگونه هستند و اندازهگیری میشوند، در چه بازهای اندازهگیری میشوند و موفقیت چگونه خواهد بود.
3.KPI های خود را به طور منظم مرور کنید
- هنگام بررسی KPI خود، نه تنها اندازه گیری فعلی KPI خود، بلکه اثربخشی آنها را در جهت هدف نهایی خود نیز در نظر بگیرید. از اطلاعات جمع آوری شده برای تأثیرگذاری بر تنظیماتی که ممکن است تیم شما نیاز به انجام آنها داشته باشد، استفاده کنید.
پیاده سازی OKR ها
1.به تیم خود آموزش دهید
- قبل از اینکه بتوانید یک چارچوب OKR را شروع کنید، ضروری است که به تیم خود نشان دهید که OKR ها در مورد چیست. مزایای OKRها را از منظر شرکت و همچنین نحوه سودمندی آنها برای کارکنان فردی را نیز لحاظ کنید. نشان دهید که چگونه اتخاذ یک رویکرد OKR می تواند نیازها و چالش های منحصر به فرد تیم شما را برآورده کند.
2.تعریف و سازماندهی
- در مورد بازه زمانی مورد نظر خود برای OKR خود تصمیم بگیرید. سپس، آنچه را که می خواهید به انجام برسانید، به همراه چند راه مختلف برای دستیابی به آن هدف تعریف کنید. اهداف باید ملموس و قابل اندازه گیری باشند.
- OKR های شرکت را تنظیم کنید
- رئیس شرکت مسئول ایجاد اهداف کلی خواهد بود. آنها می دانند چه چیزی برای شرکت به عنوان یک کل مهم است و می توانند آنها را متناسب با ارزش های شرکت شکل دهند.
3.OKR های تیم را تنظیم کنید
- هنگامی که OKR های اصلی به مدیران ابلاغ شد، آنها می توانند با تیم خود شروع به کار کنند تا OKR های خود را برای منعکس کننده شرکت ایجاد کنند. این به هر تیم کمک می کند تا یک برنامه عملیاتی ایجاد کند که متناسب با مجموعه مهارت ها، نقاط قوت و نقش آنها در اهداف بزرگتر باشد.
4.بررسی و بهبود
- در طول عمر OKR، به طور منظم با تیم خود ملاقات کنید تا میزان موفقیت فعلی را بررسی کنید. در مورد هر گونه اصلاحی که ممکن است لازم باشد بحث و برنامه ریزی کنید.
جمع بندی و نتیجه
MBO، KPI و OKR چارچوبهایی هستند که در انتخاب رویکرد ایدهآل خود برای دستیابی به اهداف خود، گزینههایی را در اختیار دنیای شرکتها قرار دادهاند. چه شرکت شما به دنبال روشی قابل اعتماد برای ردیابی و اندازه گیری عملکرد باشد یا اهداف را به گونه ای مدیریت کند که با اخلاق شرکت شما مطابقت داشته باشد، سیستمی وجود دارد که متناسب با نیازهای شما باشد. هنگامی که از چارچوب مناسب استفاده میکنید، میتوانید در مسیر باقی بمانید و با سهولت بیشتری به اهداف کوتاهمدت و بلندمدت خود برسید، در حالی که در این فرآیند محل کار بهتری ایجاد میکنید.