OKR به عنوان سیستم مدیریتی که راهکار خوبی برای اجرا و پیادهسازی استراتژی است که در سازمانها نقش خوبی ایفا میکند و باعث رشد کسبوکارها میشود. پیشنیاز به کار بردن OKR در سازمان به عنوان سیستم یا ابزاری کارا این است که هنگام پیادهسازی نه به عنوان پروژه بلکه به عنوان فرآیندی همیشگی که افراد در آن همکاری و مشارکت دارند پیاده شود.
پیادهسازی OKR به عنوان فرآیند در سازمان باعث ایجاد مزیت رقابتی در کسبوکار خواهد شد. طی تجاربمان هنگام پیادهسازی OKR در شرکتها و سازمانهای ایرانی دریافتیم که برای پیادهسازی OKR به عنوان سیستم مدیریتی پایدار و کاربردی و نه صرفا پروژهای گذار و ویترینی نقطه عطفهای مختلفی وجود دارد که باید به با دقت از پس آن برآمد. طی این نوشته پنج نقطه عطفی که مانع شکست OKR به عنوان فرآیند در کسبوکار خواهد شد و صرفا به عنوان پروژه اجرا خواهد شد را بررسی خواهیم کرد.
- عدم آموزش صحیح: چارچوب OKR در کنار سادگی برای فهم دارای پیچیدگیهای انسانی خودش است و متاسفانه افراد مجری درون سازمانی به دلیل سادگی آموزش چارچوب به پیچیدگیهای انسانی توجه نمیکنند که در نهایت باعث میشود از آموزش سطوح مختلف همکاران با اصول OKR در شرکت غفلت کنند و این باعث شکست OKR خواهد شد.
- نداشتن پشتیبانی مدیران ارشد: در پیادهسازی OKR معمولا یک یا دو مدیر ذی نفع و پشتیبان اصلی هستند و اگر قادر به جلب حمایت سایر مدیران نشوند عملا OKR از حالت فرآیند همیشگی به پروژهای مقطعی تبدیل خواهد شد که باعث شکست سازمان در اجرای OKR خواهد شد.
- عدم آگاهسازی و اطلاعرسانی: OKR چه به عنوان سیستم و فرآیند و چه به عنوان ابزار و پروژه همواره توسط انسانها به کار برده میشود و انسانها مایل به آگاهی و فراری از ابهام هستند و متاسفانه OKR در برخی از سازمانها بدون توجه به نیاز آگاهی انسان اجرا میشود که خود باعث کاهش مشارکت و تبدیل شدن OKR به پروژهای مقطعی است که عملا ارزش افزودهای برای سازمان نخواهد داشت.
- نداشتن مسئول مستقیم یا قهرمان OKR: برای نهادینه کردن OKR در سازمان در کنار حامی OKR در سطوح مدیریت ارشد نیاز است که مدیری میانی در یکی از واحدهای منابع انسانی، استراتژی، توسعه سازمانی یا توسعه کسبوکار باشد تا مالکیت فرآیند را به عهده بگیرد و با توجه به زمان خود همواره قسمتی از برنامه زمانیاش را به اجرا و پیادهسازی OKR اختصاص دهد. فقدان این نقش به دلیل اینکه حامی اصلی در سطوح مدیریت ارشد وقت کافی برای درگیری در اجرا نخواهد داشت و شخص مسئول دومی نیز برای اجرا وجود ندارد باعث شکست فرایندسازی OKR میشود و عملا OKR پروژهای مقطعی در نظر گرفته خواهد شد.
- عدم کمک گرفتن از مربیان و مشاوران OKR: شاید در جایگاه مخاطب وقتی این دلیل را از تیم ارائه دهنده خدمات OKR میشنوید فکر کنید که این دلیل برای فروش خدمات OKR است اما در اصل تجارب ما و شرکا و همکاران جهانی ما نمایانگر این است که هنگام تنظیم اهداف و نتایج کلیدی اگر عامل خارجی در عناوین مختلف مانند مربی OKR وجود نداشته باشد افراد داخلی مجموعه OKR خود را با سوگیری شناختی خدمت به خود و خطای سهلگیری تنظیم میکنند که در نهایت به اهداف برسند. مربی OKR با تسهیلگیری تنظیم اهداف و نتایج کلیدی بدون اینکه خود مداخله مستقیمی در تنظیم داشته باشد باعث آگاهی افراد و کاهش خطاهای شناختی خواهد شد.
همواره در تجارب خود کسبوکارهای مختلفی را دیدهایم که ابتدای مسیر مشتاق به اجرای OKR به صورت فرآیند درون سازمانی بودهاند اما با گذشت زمان به دلیل قاط عطف مطرح شده هنگام بهرهبرداری از اجرای این سیستم مدیریتی با مشکلاتی روبرو میشوند که باز هم با یاری رسانی تیم ما توانستهاند از پس این مشکلات بربیایند.